(الصورة: خال خامناي، سيد حسين ميردامادي، وإبنه السجين السياسي “سراج ميردامادي)
سيد حسين ميردامادي هو خال علي خامناي، المرشد الأعلى للجمهورية الاسلامية، وهو مترجم واستاذ سابق في الجامعة ويعيش حاليا داخل ايران. إبنه سيد سراج ميردامادي وهو من الاصلاحيين وفي الوقت الحاضر مسجون في سجن “إفين”. ننشر الخطاب المفتوح بالفارسية مع ترجمة “الشفاف”، والمغزى هو أن الشعب الإيراني الصديق (وليس العدو) يقاوم نظام الملات الإستبدادي وأن “المقاومة” تصل حتى إلى قلب المؤسسة الدينية الشيعية!
حسين ميردامادى ارسل رسالة الى إبن اخته علي خامناي (خامنئي) يسأله:
“سيد خامناي… هل اتهامكم لآل سعود بالظلم، الذي تتفوهون به، يشمل ظلمكم وقهركم للشعب الإيراني كذلك؟ في الواقع، ما تقولونه يعكس الواقع داخل الجمهورية الاسلامية بشأن السجناء السياسيين والعقائديين والصحفيين حيت تم زجهم في السجون بتهمة الانتقاد العلني وتنفيذا لأوامر النهي عن المنكر والأمر بالمعروف الذي تقرره أنت بعيداً عن الغيرة على الوطن ونصائح الخيّرين من أئمة المسلمين فقد كانوا كما يقول الامام علي عليه السلام (ملجمين ومكمّمي الافواه).
اكثر هؤلاء المظلومين لم يشجعوا أي حركة مسلحة ولم يؤيدوا علنا او بالخفاء أي مؤامرة او دسيسة ضد النظام، ولكن السلطات القضائية و الامنية والفيالق الثورية التي هي تحت إمرة المرشد الأعلى لم يقتصروا على إلصاق التهم الواهية بهم مثل العمل على تضعيف النظام ونشر الاكاذيب بل تم اتهامهم بالتعاون مع الاعداء والجهات الخارجية.
السيد القائد علي خامناي لا يعير أي اهمية لهذه التجاوزات من قبل قوات حرس الثورة والاعمال المشينة ولا يبدي أي ردة فعل تجاه ذلك ويفضل السكوت على ما يجري. ووفقا للروايات الكثيرة والمتواترة من النبي و كذلك من أهل البيت المطهرين والمعصومين أن الشخص الذي لديه القدرة و الامكانية ولم يساعد المظلومين فهو شريك في الظلم. والسؤال الذي يطرح نفسه كيف يسكت بقية مراجع التقليد المحترمين عن هذا الظلم الواضح؟ ولماذا أئمة المسلمين ومسؤولي الامر بالمعروف والنهي عن المنكر يغلقون افواههم عن هذه التجاوزات غير الانسانية؟ أنها بالتأكيد بسبب وحشية النظام الحاكم في الجمهورية الاسلامية الايرانية! ولكن، ألا يعلم هؤلاء الاسلاميون أن هذا الاسلوب يؤدى الى عرقلة تنفيذ الواجبات السماوية؟
في الختام أنقل لك ذكريات جدك آية الله سيد هاشم حيث كان يوجد في ايام حياته الكثير من الملالي والمعمّمين من محبي الحياة والمنافقين، كما هم الأن بكثرة، وكان يقول أن بعض الملالي يفكرون “انه لا يوجد يوم المعاد و المحاسبة”.. وانا كنت في ذلك الوقت شابا، وقلت له كيف يمكن لهولاء الملالي الذين يطبقون الفقه واصول الدين ونهج البلاغة أن يعملوا خلافا للدين وينحرفوا عن تطبيق اصول الدين؟ فردّ علي جدّك وبلسان بسيط “يا سيد حسين.. الشيطان الذي يغوي هؤلاء الملالي هو أكثر شيطنة منهم، كما تم أغواء آدم أبو البشر وهو نبي مرسل و تم طرده من الجنة”!
*
الخطاب المفتوح بالفارسية:
نامهی دایی ِ علی خامنهای به خواهرزادهاش
سید حسین میردامادی، دایی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است. او مترجم و استاد سابق دانشگاه است. فرزند ایشان، سیدسراج میردامادی، ار روزنامهنگاران اصلاحطلب است که هماکنون زندانی است و در زندان اوین به سر میبرد. اهمیت این نامه زمانی دوچندان میشود که بدانیم ایشان در داخل ایران زندگی میکند.
حسین میردامادی به خواهرزادهی خود نامه نوشته است و از او پرسیده است:
«آقای خامنهای! موضع بحق شما علیه ظلم آلسعود، شامل ظلمهای خودتان نمیشود؟»
ایشان در بخشی از نامه میآورد:
«این اظهارات درست و به حق آقای خامنهای مبنی بر مصون نبودن حقگویان صلحگرا در رژیم سعودی، به عینه گویای واقعیت در داخل کشور جمهوری اسلامی ایران نسبت به اغلب زندانیان سیاسی، عقیدتی و روزنامه نگاران حقگوی تحت فشار است؛ کسانی که سالهاست در زندان جمهوری اسلامی به سر میبرند و به جرم انتقاد علنی، امر به معروف و نهی از منکر برخاسته از تعصب ملی و غیرت وطنی و نصیحت و خیرخواهی نسبت به ائمه مسلمین-به تعبیر امام علی علیه السلام- «ملجم» و دهان دوخته شدهاند. مظلومانی که اکثر قریب به اتفاق آنان، نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق میکردند و نه بصورت پنهانی یا آشکار اقدام به توطئه و تبانی علیه نظام کرده بودند. ولی دستگاههای قضایی، اطلاعاتی-امنیتی و سپاه، تحت امر رهبری، برای توجیه اعمال ظالمانه خود به ناحق اتهامهایی کلیشهای مانند: «تضعیف نظام»، «نشر اکاذیب»، «تبانی» و غیره را که اتهامهایی دیکته شده است، به این دلسوزان نظام نسبت میدهـند، ….
جناب رهبر هم با اطلاع از این نارواییها به آسانی از کنار آن میگذرد و واکنشی، جز سکوت، از خود بروز نمیدهـد در صورتی که طبق روایات زیادی که از پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام رسیده است، یاری نرساندن به مظلوم از کسی که میتواند آنها را یاری کند، مشارکت در ظلم محسوب میشود. جای سؤال است که: چگونه مراجع محترم تقلید در قبال این ظلمهای آشکار و بیّن سکوت کردهاند و از این مظلومان دفاع نمیکنند؟
چرا باب نصیحت نسبت به ائمه مسلمین و امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه عالمان دینی و مراجع عظام تقلید و بلکه آحاد مردم است، از بیم نیروهای فشار و جَوِّ خفقان و رٌعب و وحشتِ حاکم بر جمهوری اسلامی ایران به تعطیلی کشانده شده؟ آیا این امر تعطیل کردن واجبات الهی نیست؟
….
در پایان یک خاطره از مرحوم آقابزرگ شما، آیتالله آقا سیدهاشم، نقل کنم. در زمان ایشان، چنانکه افتد و دانی، آخوندهای دنیاپرست و مریدباز زیاد بودنـد (چنانکه اکنون نیز به مدد فناوریهای روز این قماش تکثیر شدهاند). ایشان بدون این که اسمی از کسی ببرند، میفرمودند «بعضی ازاین آخوندها با رفتارشان مثل اینکه یقین دارند معاد و محاسبه ای در کار نیست» من، که در آن زمان نوجوان بودم، به ایشان گفتم آقا! چطور میشود این ملاها که فقه و اصول و نهج البلاغه و روایات خواندهاند، خلاف کنند و منحرف شوند؟ ایشان با زبان ساده فرمودند: « آقاحسین! شیطانی که این ملاها را فریب میدهد از این آخوندها ملاتر است، همانگونه که حضرت آدم ابوالبشر را، که پیامبر بود، فریب دادند و از بهشت بیرون رانده شد، مجتهد را هم شیطان مجتهد فریب میدهد».
والسلام